سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از امام رضا علیه السلام پرسیده شد : آیا مردم می توانند پرسیدن از چیزی را که بدان نیاز دارند واگذارند؟ فرمود : نه . [یونس بن عبد الرحمان از برخی یارانش]   بازدید امروز: 6  بازدید دیروز: 0   کل بازدیدها: 9548
 
اقلیم عشق
 
قورباغه ای که نمی شنید
نویسنده: آهوی مشکین(چهارشنبه 85/4/7 ساعت 11:0 عصر)

نمی دونم نویسندش کیه ولی به هر حال مطلب جالبیه :

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند. ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند:

"دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد. "

دو قورباغه حرفهای آنها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند تا از گودال خارج شوند در همان حال قورباغه های دیگر دائما به آنها می گفتند که دست از تلاش بردارید چون نمی توانید از گودال خارج شوید.

بالاخره یکی از قورباغه ها تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. او به ته گودال پرتاب شد و مرد. اما قورباغه دیگر با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. بقیۀ قورباغه ها فریاد می زدند که دست از تلاش بردار اما او با توان بیشتری برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد و بالاخره از گودال خارج شد.

وقتی از گودال بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: مگر حرفهای ما را نشنیدی؟

معلوم شد که قورباغه ناشنواست و در واقع او تمام راه فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند.



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمی دونم شماره تلفن خدارو گم کردم یا شماره تلفن خدا منو گم کرده
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
گذشته ها
پاییز 1385
تابستان 1385

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
اقلیم عشق
آهوی مشکین

|| لوگوی وبلاگ من ||
اقلیم عشق

|| لینک دوستان من ||
کوله پشتی

|| اوقات شرعی ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو